ابراهیمابراهیم، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

سرباز سوم

روز 92 ..... دوشنبه 30 اردیبهشت 92

فردا شب تولد داداش صادقمه اما چون پس فردا امتحان داره امشب براش جشن تولد گرفتیم. این عکس رو هم داداش صادق از من گرفت وقتی که بابام از کار برگشته بود و داشت با من حرف می زد. ...
31 ارديبهشت 1392

روز 89 ..... جمعه 27 اردیبهشت 92

سجاد: این روزها دو اتفاق جدید داره میفته اول اینکه آقا محمد ابراهیم مرتب انگشتاشو میذاره تو دهنش و میخوره. بعضی وقتا اونقدر فشار میده که انگشتاش قرمز میشه. بعضی وقتا هم دستشو مشت میکنه و میذاره تو دهنش. اینجور موقعها حالت تهوع بهش دست میده. وقتی هم میخایم دستشو دربیاریم بیرون داد میزنه! دوم اینکه آقا ابراهیم چند روزه که با اراده خندیدن رو شروع کرده. قشنگ به چهره ما نگاه میکنه و میخنده. این خنده هاش خیلی شیرین و دلرباست.  خدایا به حق این روزهای قشنگ ماه مبارک رجب، همه بچه های دنیارو مخصوصا بچه شیعه هارو صحیح و سالم نکهدار و همشونو عاقبت به خیر کن. آمین ...
27 ارديبهشت 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سرباز سوم می باشد